(((عطر گل یاس)))
ساقه های لطیف عشق
پیجیده به دور پنجرهء رو به حیاط اتاق من
خوشه های هنور نرسیده اش
سر کشیده به درون تنهایی من
عطر گل یاس می آید هر روز
فریاد تنهاییم را او
می شنود از لابه لای در و دیوار زندگانی من
آزادتر از نسیم،رهاتر از شقایق
ولی افسوس که دل در حصار تنم
جان کند فقط و فقط برای من
نسیم صبح نیاورد دیگر
عطر گل یاس را به اتاق من
سیاه مرگ دل و عشق را
آورد برای تن خستهء من
سلام. ايول بابا . شاد باشی.
سلام رامين جون
آه رفتن را شايد دردی بزرگ اما خم شدن . شکستن را دردی است عظيمتر.
تنها يک کلام :
نامردمی را تنها يک جواب ---------------- شمشير