گفتی برو گفتم به چشم
این بود کلام آخرین
گفتی خدا حافظ تو
گفتم همین؟ گفتی همین!
گریه نکردم پیش تو با اینکه پر پر میزدم
با خون دل از پیش تو رفتم و باز نیومدم
بازی عشق تو رو جانانه باختم
مثل بازنده خوب مردانه باختم
همه ثروت من تحفه درویش
نفسم بود که به تو شاهانه باختم
لبخند آخرین من دروغ معصومانه بود
برای پنهان کردن داغ دل ویرانه بود
من مات مات از بازی شطرنج عشق میامدم
شاه مهره دل رفته بود
من لاف بردن میزدم
من لاف بردن میزدم
قلعه دل، اسب غرور، لشکر تار و مار عشق
دادم با ناز رخ تو این همه یادگار عشق
گفتم ببر هرچی که هست
رغیب جلد چیره دست
گفتی تو مغروری هنوز
با فتح این همه شکست
با فتح این همه شکست
بازی عشق تو رو جانانه باختم
مثل بازنده خوب مردانه باختم
همه ثروت من تحفه درویش
نفسم بود که به تو شاهانه باختم
گفتی برو گفتم به چشم
این بود کلام آخرین
گفتی خدا حافظ تو
گفتم همین؟ گفتی همین!
گریه نکردم پیش تو با اینکه پر پر میزدم
با خون دل از پیش تو رفتم و باز نیومدم
بازی عشق تو رو جانانه باختم
مثل بازنده خوب مردانه باختم
همه ثروت من تحفه درویش
نفسم بود که به تو شاهانه باختم
مهرداد
سلام.
گفتند بريم خوب ميرويم . آنکه زيان خواهد ديد خودشانند نه ما . ما رفتيم اما هميشه با هميم و اينست که آزارشان خواهد داد .
شاد باشی.
روزای خیلی طلایی یادته؟
روزای خیلی طلایی یادته؟ روز ترس از جدایی، یادته؟
روز تمرین اشاره یادته؟ شب چیدن ستاره یادته؟
شعرای کتاب درسی یادته؟ یادته گفتی می ترسی ،یادته؟
عکسمون تو قاب عکس و ، یادته؟ بله بدون مکث و یادته؟
دلم خیلی گرفته بود شعرتو خوندم بیشتر گرفت همیشه موفق باشی
سلام
مهرداد خوبی جیگر
از نظرت متشکرم
دوستارت امیتا