هیچکی از رفتن من غصه نخورد
هیچکی با موندن من شاد نشد
وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
بغض هیچ آدمی فریاد نشد
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دل من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود
اگه شب میرفتم و خورشید نبود
آسمون خوب میدونم مهتابی بود
دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
که واسم غریب و نا شناخته بود
اما اون وقتی رسید که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود
چهره هیچ کسی پژمرده نبود
گلا اما همه پژمرده بودن
کسائیکه واسشون مهم بودم
همه شاید یه جوری مرده بودن
دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
که واسم غریب و نا شناخته بود
اما اون وقتی رسید که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود
اما اون وقتی رسید که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود
******************************
مهستی
من که همیشه گفتم..هیشکی از اومدن ..رفتن..موندن یا نموندنمون...
چرا امد چرا رفت....
سلام رامین خوبی
عالی بود موفق باشی ولی این شعر رو به خودت نگیر برای تو رفت که رفت بی خیال
سلام
خیلی خیلی قشنگ بود ولی اگر از من می شنوی واسه خودت جدی نگیر و بی خیال روزگار بی وفاو سرنوشت باش
به نظر من زیاد سخت نگیر ..........
هر چی پیش آید، خوش آید........... اینطوری زندگی آسان تر
میگذره.
موفق باشی.بای
با تشکر از نظرتون
وقتی رفت حاشیه درختامون حنائی بود
ماه تو آسمون بود و قحطی روشنائی بود
وب لاگ قشنگی داری تشکر از اینکه به وب لاگم سر زدی
بازم به من سر بزن خوشحال می شم
موفق باشی