خانه عناوین مطالب تماس با من

چرا رفت؟

چرا رفت؟

پیوندها

  • صدای شکستن خاطره ها
  • جام جم
  • احساس
  • من تو رو دوست دارم(سهیل)
  • من و تو در غزل(مینا)
  • بانوی مهتاب(عسل)
  • الهام(شمع وجود)

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • لحظات تنهایی زیباترین و کشنده ترین لحظات است
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]

بایگانی

  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 1
  • تیر 1386 1
  • اردیبهشت 1386 1
  • بهمن 1385 1
  • شهریور 1385 2
  • خرداد 1385 2
  • اردیبهشت 1385 2
  • فروردین 1385 2
  • اسفند 1384 3
  • دی 1384 3
  • آذر 1384 4
  • آبان 1384 4
  • مهر 1384 6
  • شهریور 1384 8
  • مرداد 1384 16
  • تیر 1384 5
  • خرداد 1384 16

آمار : 179730 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 19:22
    تفاوت عاشق بودن و دوست داشتن کسی 1.هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید طپش قلب شما زیاد و هیجان زده خواهید شد اما هنگام دیدن کسی که دوستش دارید احساس سرور و خوشحالی می کنید. 2.وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولی هنگامیکه به کسی که دوستش دارید می نگرید لبخند خواهید زد 3.وقتی در کنار معشوقه خود هستید...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1384 16:18
    برو دل شکستمو دیگه بدست تو نمیدم دیگه کلام عاشقونه ای برای تو نمیگم دیگه مثل تو خوشگل و قشنگ و بی وفا نمیخوام اگه یه روزبرات بمیرمم دیگه پیش نمیام من اون عشق دروغی رو نمیخوام نمیخوام به دیدارتو هرگز نمیام نمیام توی شهر شماها من تنها غریبم نمیخواستمت اول تو دادی فریبم چقدر خماره چشات لبات گل اناره به این قشنگی دلت ولی...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1384 20:22
    چشم من چشم من بیا منو یاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن غیر گریه مگه کاری میشه کرد کاری از ما نمیاد زاری بکن اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد هرچی دریا رو زمین داره خدا با تمومه ابرای آسمونا کاشکی میداد همه رو به چشم من تا چشام به حال من گریه کنن اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد تا قیامت دل من...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 2 مهر‌ماه سال 1384 15:27
    اگر که دل سوخته ای با توغریبه نیستم که با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم مرا به خاطر بسپار لحظه به لحظه خط به خط درستی مرا ببین در این زمانه ی غلط حقیقت مرا ببین در این زمانه ی غلط خوب مرا نگاه کن تو ای تمام دیدنم خوبم اگر یا که بدم دروغ نیستم منم مرا که پشت پا زدم به راه و رسم روزگار اگر که عاشقی و یار مرا به خاطر...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 17:32
    باران گرید به حالم کوه در و دشت از این جدایی می نالد از غم این دل دمادم فردا کجایی سفر بخیر ، سفر بخیر مسافر من گریه نکن ، گریه نکن بخاطر من باران میبارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره میسپارد امشب در نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر برگردی امشب از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب قطره قطره اشک...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1384 12:00
    با عرض سلام خدمت همه دوستان من دارم میرم مسافرت و تا اول مهر هم نیستم خواستم بگم که اگر نظر بدین خوشحالم میکنین. وقتی برگردم نظرات قشنگتون رو میخونم.همتون رو دوست دارم. در آخر هم این شعر زیبا رو که از مریم حیدر زاده هست رو به همتون تقدیم میکنم. مثه فصل ها توی باغا گل سرخی توی آسمون ستاره جایی رو سراغ ندارم که نشون از...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 14:43
    تنها توقع نگات قشنگه ولیکن یه کم عجیب و مبهمه من از کجا شروع کنم دوست دارم یه عالمه من و گذاشتی و بازم یه بار دیگه رفتی سفر نمی دونم شاید سفر برای دردات مرهمه تا وقتی اینجا بمونی یه حالت عجیبیه من چه جوری واست بگم بارون قشنگ و نم نمه هوای رفتن که کنی واسه تو فرقی نداره اما به جون اون چشات مرگ گلای مریمه آخرشم دق می...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 14:38
    تقدیم به تنها عشقم در زندگی ... امشب تو را حس می کنم در سرزمین باد ها محو نگاهت می شوم تو کیستی ای آشنا ای آشنا امشب چرا شعرم غریبی می کند با هر که غیر از یاد تو نا آشنائی می کند در عصر بی اصل و نصب،مبهوت افکار توام باور کن ای آبی ترین بهر تو من جان میدهم تو در نگاه تلخ من نقش خدا را داشتی گلهای زیبا را تو در گلدان...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 13:22
    ضیافت های عاشق را خوشا بخشش . خوشا ایثار خوشا پیدا شدن در عشق . برای گم شدن دریا چه دریایی میان ماست . خوشا دیدار ما در خواب چه امیدی به این ساحل . خوشا فریاد زیر اب خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن خوشا مردن . خوشا از عاشقی مردن اگر خوابم .اگر بیدار . اگر مستم . اگر هشیار مرا یارای بودن نیست . تو یاری کن . مرا ای یار تو...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1384 13:48
    هیچکی از رفتن من غصه نخورد هیچکی با موندن من شاد نشد وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت بغض هیچ آدمی فریاد نشد وقتی رفتم کسی غصش نگرفت وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد دل من میخواست تلافی بکنه پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد وقتی رفتم نه که بارون نگرفت هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود اگه شب میرفتم و خورشید نبود آسمون...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 14:21
    حس خوب باتوبودن دیگه با من آشنا نیست شعر خوب از تو گفتن دیگه سوغاتی من نیست من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم واسه بوسیدن دستات همه زندگیمُ باختم توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود واسه قلبت صدتا عاشق زیر پنجره ت می خوندم توی هر شهری که بودی من مسافرت می موندم اگه بارونی...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 14:31
    من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد باقیشم بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه سرزنش نکن دلم رو بخدا اون یه بیگناهه باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه اما اشکاتو نگه دار نذار اینجوری بریزه حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی من نگاهت بکنم تا تو چشام عشقو ببینی بدجوری دیوونتم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 13:53
    ای کاش عکس دو چشمان زیبایت را،روی شیشه ی قلبم می دیدی،و ان گونه جام بلورین دلم را هزار پاره نمی کردی. ای کاش عطش دستانم را می دیدی که تشنه ی جرعه ای ازگرمای دستان تو بودند. ای کاش لرزش اشک را در چشمانم میفهمیدی و مرا به جرم عاشق بودن مجازات نمی کردی. ای کاش صدای تپش های پیاپی قلبم را باگوش دل میشنیدی تا بتوانی صدای...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 14:23
    امشب که زغم دیوانه شدم آواره ی هر میخانه شدم با خانه ی دل بیگانه شدم آلوده ی هر پیمانه شدم دیوانه شدم دیوانه ی تو تو شمعی و من پروانه ی تو دیوانه شدم دیوانه ی تو رفتی ز برم چشمان ترم مانده به در کاشانه ی تو باز آ ای بی وفا که چشم من به راهه بی تو این روز من چو شام غم سیاهه باز آ رفته ز من خنده و شور و مستی هر شب از...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 15:26
    ای بداد من رسیده تو روزای خود شکستن ای چراغ مهربونی تو شبای وحشت من ای تبلور حقیقت توی لحظه های تردید تو شبو از من گرفتی تو منو دادی به خورشید اگه باشی یا نباشی برای من تکیه گاهی برای من که غریبم تو رفیقی جون پناهی یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت غم من نخور که دوری برای من شده عادت ناجی عاطفه ی من شعرم از تو جون...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 12:56
    شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ، ترا با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید ، با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی و من...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 16:07
    عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهید عشق آن است که صد دل به یک یار دهید به نام آنکه عشق را افرید تا ما عاشق شویم این دفتر عشق تقدیم به تو عزیزم در این راه عاشقی و در این جاده پر فراز و نشیب عاشقی مان تا نیمه های راه همسفرم مانده ای پس بیا و این راه را با نفسی تازه تر و ابراز عاشقی بیشتر ادامه بده تا با هم با موفقیت از...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 14:27
    فریاد نزن ای عاشق من صدایت را درون قلب خود می شنوم درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم فریاد نزن ای عاشق بی سبب نیست چنین فریادم بی گناه در دام عشق افتادم چه درست و چه غلط زندگیه هم خودم هم تورو بر باد دادم اگر احساسمو می فهمیدی قلبتو دوباره می بخشیدی لحظه ی پایان این دیدار را روز آغازی دگر می دیدی اگه بیهوده...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 14:11
    تا وقتی هستی ماه من, نگاه به ماه نمی کنم بزار همه نگاش کنن من اشتباه نمی کنم قسم به تار موی تو هرگز گناه نمی کنم پری دریایی بیاد اونم نگاه نمی کنم موج و گروگان می گیرم میارمش تو خونه فقط واسه یه حرف تو از نوع عاشقونه مهتابو می دزدم برات با نقشه شبونه اگه بدونم دل تو میشه واسم دیوونه با گل یخ تو آسمون واست حجله می سازم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 17:53
    قصه ی من و تو گذشت لحظه های با تو بودن و در پاییز عشقمان تامی از دوست داشتن باقی نماند چقدر زودگذر بود قصه من و تو و در آنروز که دست بی رحم تقدیر درو کرد گندمزار دلهایمان را و تهی شد همه جا از عطر گل عشق و در کوچ پرنده های غمگین در آن کویر آرزو شاعری دل شکسته و تنها می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها شعری برای خشکیدن...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 15:40
    کاش دزدان عاشقی را از وجودم می ربودند تا دگر محتاج چشمان سیاه او نباشم آن کسی که سالها در دام چشمانش مرا افکنده بود دیدمش عشق را تعارف به یک بیگانه کرد عشق را آلوده کرد او تمام هستیم را محو یک عشق معما گونه کرد جرم من این بود تنها یک نگاه با مجازاتی چنین سنگین و سخت! این تناسب در کدامین جای دنیا بوده است؟ گر که تنها...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 14:45
    من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم واسه عشق بازی موجها قامتم یه بستر نرم یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجها یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی زیر رگباره نگاهت دلم انگار زیرو رو شد برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد تا نفس کشیدی انگار نفسم...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1384 11:50
    سلام سلام عزیزم امروز با تمام روزهای دیگه برای من فرق میکنه امروز دیگه می خوام یه کاری کنم کارستون می خوام کاری کنم که تا بحال جرات انجامش رو به خودم ندادم امروز دیگه فال حافظ تعطیل امروز دیگه فکر کردن به تو تعطیل امروز دیگه در انتظار تو بودن؛ با تو بودن تعطیل امروز دیگه نگاه به هدیه های قشنگت تعطیل امروز دیگه هزار...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1384 13:29
    یه دروغه یه دروغه که واسم عزیزترینی یه دروغه که هنوزم تو خدایه رو زمینی یه دروغه اگه دیدی من هنوز چله نشینم ساده بودم که میگفتم بی تو دیوونه ترینم دیگه بازی تمومه عشقت لبه بومه دل میگه ولش کن این حرفا کدومه یه دروغه یه دروغه اگه اشکامو میبینی تو برو فکرخودت باش بعد ازین تنهاترینی یه دروغه اگه باختم با تو هر جور بگی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1384 14:28
    یادمه اولین روز، گونه هامو تر کردید وقتی دیدی دیوونم، حرفامو باور کردید خیالتون راحت شد، که بی شما میمیرم محبتو از اون وقت، کمتر و کمتر کردید گفته بودید با من، حتی اگه نباشم کلاغ خبر میاورد، شبو با کی سر کردید شما دوسم نداشتید، از چشماتون می بارید نمی دونم شعرامو، واسه چی از بر کردید از هرجا می گذشتید، گل به پاتون می...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1384 12:49
    با عرض سلام خدمت تمام دوستان عزیز با عرض تبریک روز مادر به تمام مادران جهان این شعر را به همه مادران دلسوز تقدیم میکنم ****************** مادر گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت‏ شب‏ها بر گاهواره من‏ بیدار نشست و خفتن آموخت‏ لبخند نهاد بر لب من، بر غنچه گل شکفتن آموخت، دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه...
  • کوچه سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 18:00
    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 10:36
    هنوز عاشق ترینم ای تو تنها باور من بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من هنوزم بیقراره این دل دیوونه من فراموشم نکن فراموشم نکن تویی تنها دلیل بودن من به یاد من باش, فراموشم نکن من تشنه محبت, درد آشنای هجرت دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت ناکامی از تولد, همزاد بخت من بود ندارم از...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1384 17:52
    شبی درشب ترین شبها تو ماهم مشوی آیا؟ تو تسلیم تماشای نگاهم میشوی آیا؟ مثال یک پرنده خیس که می آید ز باران تو با دستان پر مهرت پناهم میشوی آیا؟ برای دوستت دارم گواهت بوده ام عمری برای دوستم داری گواهی میشوی آیا؟
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1384 14:53
    از روزی که تو رفتی پریده رنگ شادی اما خورشید می تابه مثه یه روز عادی چطور هنوز پرنده داره هوای پرواز چطور هنوز قناری سر می ده بانگ آواز مگر خبر ندارن تو رفتی از کنارم چرا بهت نگفتن بی تو چه حالی دارم به چشم خسته من آسمون از سنگ شده لعنت براین تنهایی دلم برات تنگ شده آفتاب نشسته روی گلهای سرخ قالی خیال تو کنارم تو این...
  • 79
  • 1
  • صفحه 2
  • 3